قصه «ماهی سیاه کوچولو» در نقاشیها، ماسکها و نمایش کودکان
یکی از بچه های کانون، ملیکا محمدی تبار، با تخیل خاص خود تصویر لحظه ای از قصه را به تصویر کشیده است که “توی شکم مرغ ماهیخوار، ماهی سیاه خنجری در دستش است و ماهی کوچولویی را می بیند که گریه می کند …”. هر کدام از بچه ها صحنه انتخابی خود را تصویر کرده اند و از مجموعه تصویرگری بچه ها کتابچه کوچکی ساختیم که در گالری ارائه دادیم.
بچه ها ماسکهای گچی از ماهی سیاه کوچولو ساخته اند که هرکدام تصویر جدید و متفاوتی از این شخصیت ادبیات کودک ایران ارائه داده است، و بعضی از آنها بغایت زیبا و منحصربفرد است.
بچه ها با کار بر روی نمایش این قصه عمیقا با آن درگیر شدند. هرکدام، جمله ای از قصه را که بیش از همه دوست داشتند انتخاب کردند و روی “موج” های خودشان نوشتند…” شما باید از اینجا بیرون برین تا دنیای خارج از برکه رو هم ببینین”…