پرش به محتوا

قصه «زال و سیمرغ» شاهنامه

 در کلاس با بچه ها قصه را به شیوه تخیل فعال همخوانی کردیم. بچه ها چشمهایشان را بستند و قصه را از مربی شان، سارا سجادی، شنیدند و تصور کردند. و هرجا که می خواستند تصوراتشان را برای بقیه هم می گفتند و همه با هم صدای جوجه های سیمرغ را اجرا کردند. فرامرز :” بخاطر این سیمرغ پرهاشو به زال میده که زال بهش می گه من میخوام همین جا بمونم، تو مثل پدر و مادر من می مونی”

بعد از آن بچه ها هرکدام قصه زال و سیمرغ را از زبان خودشان نوشتند و از ترکیب قصه های بچه ها یک قصه بازنویسی شده جدید ساختیم. بچه ها با نقاشی و با ساختن ماسکهای مقوایی و گچی سیمرغ خودشان را به تصویر کشیدند. یکی از ماسکها انگار آتش را روی پرهای سیمرغ نشان می دهد… و زال قرار است اگر نیازی دارد، پرهایی را که سیمرغ به او داده بسوزاند تا سیمرغ پدیدار شود.

ماسکهای سیمرغ طراحی و ساختۀ کودکان

در روز بزرگداشت فردوسی، در اردیبهشت 96 ، با اجرای یک رویداد شهری با طرح بهار صیرفی، مربی موسسه، قصه ها، نقاشی ها و ماسکهای بچه ها را به کوچۀ محله اتابک بردیم و بچه ها با همراهی احسان پایدار و گروه تئاتر مایزنر نمایشهایی را در بارۀ آرزوهایشان آماده کردند و درکوچه ارائه دادند. بچه ها هرکدام سه پر برای سیمرغ شان درست کردند و آرزوهایشان را روی آنها نوشتند و پرها را به سیمرغ زیبای نقاشی امیرعلی مستقیمی و امیر مهدی مستقیمی دوقلوهای نقاش 7 ساله کانون وصل کردند و سیمرغ با پرهای آرزوهای کودکان را ساختند.